جدول جو
جدول جو

معنی زن کردن - جستجوی لغت در جدول جو

زن کردن
ازدواج کردن همسر گرفتن
تصویری از زن کردن
تصویر زن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
زن کردن
((زَ. کَ دَ))
ازدواج کردن
تصویری از زن کردن
تصویر زن کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سنجیدن ترازنیدن سختن سنگینی چیزی را اندازه گرفتن سنجیدن سید گفت... ترا اینجا چندان مقام باشد که این زر را ورن و نقد بکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وزن کردن
تصویر وزن کردن
Weigh
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ชั่งน้ำหนัก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زر کردن
تصویر زر کردن
طلا کاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زه کردن
تصویر زه کردن
بارور کردن باردار کردن آبستن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زین کردن
تصویر زین کردن
آماده سواری کردن چارپا را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظن کردن
تصویر ظن کردن
پنداشتن توهم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زه کردن
تصویر زه کردن
((~. کَ دَ))
آبستن کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حل کردن
تصویر حل کردن
چاره اندیشی، چاره اندیشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بو کردن
تصویر بو کردن
استشمام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بغ کردن
تصویر بغ کردن
خشمگین نشستن، اخم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزه کردن
تصویر بزه کردن
گناه کردن، خطا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بس کردن
تصویر بس کردن
ایستادن، باز ماندن، متوقف شدن، کم کردن، رها کردن
فرهنگ لغت هوشیار